ترجمههای منظوم حدیث کسا/گوشهای از ارادت شاعران به این روایت تاریخی
تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۶۹۰۰۶۸
گروه معارف ــ حدیث کساء در میان شاعران، بهخصوص شعرای آیینیسرا، از جایگاه ویژهای برخوردار است و آن را به تواتر به نظم درآوردهاند؛ تا جایی که بالغ بر صد منظومه حدیث کسا از قرن 11 هجری تا به امروز موجود است.
به گزارش ایکنا از خوزستان، مقاله زیر اثر طاهره کاظمی، پژوهشگر ادبیات شیعی درباره برخی از تلاشهای شاعران در به نظم کشیدن حدیث ارزنده کساء است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حدیث کسا از جمله احادیث مشهور شیعیان بوده که در فضیلت پنجتن بیان شده است. این حدیث در میان شاعران، بهخصوص شعرای آیینیسرا، از جایگاه ویژهای برخوردار است و آن را به تواتر به نظم درآوردهاند؛ تا جایی که بالغ بر صد منظومه حدیث کسا از قرن 11 هجری تا به امروز موجود است. البته باید خاطرنشان کرد که این حدیث شریف به زبانها و لهجههای مختلف انگلیسی، اردو، عربی، ترکی استانبولی، لری، شوشتری و... هم به نظم درآمده و عدد مذکور، صرفاً منحصر به منظومههای فارسیزبان حدیث است.
از آنجایی که حدیث کسا یک روایت تاریخی به حساب میآید، شاعران در به نظم درآوردن آن نیز زبان سادهای را پیش گرفتهاند تا فهم آن برای عامه مردم امکانپذیر باشد؛ زیرا هر قدر زبان در روایت یک واقعه تاریخی سادهتر و گویاتر باشد، درک و فهم آن برای مخاطب سادهتر خواهد بود. هرچند لازمه زبان ادبی استفاده از یکسری صنایع در زیباتر کردن کلام است؛ اما از آنجایی که حدیث کسای منظوم پیوندی میان تاریخ و ادبیات است و برای مخاطب عام سروده میشود، دست سراینده تا حدودی تنگتر میشود و ملزم است از زبان سادهتر و گویاتری استفاده کند.
در مجموع، سبک و شیوه شاعران در به نظم درآوردن این حدیث شریف اغلب یکسان است و بهندرت شاعری یافت میشود که با زبانی دشوار به نظم حدیث پرداخته باشد. برای مثال میتوان از منظومه علامه حائری مازندرانی نام برد که واژگان دشوار و نامأنوس در شعرش بسیار به چشم میخورد و شرح و بسط بسیاری را میطلبد.
به لحاظ قالب و وزن شعری، شاعران بیشتر از قالبهایی استفاده کردهاند که برای به نظم درآوردن یک روایت تاریخی مناسب باشد. به همین دلیل منظومه خود را اغلب در قالبهایی چون مثنوی، قصیده، مسمط، ترکیببند، ترجیعبند و بحرطویل سرودهاند. البته آشفته دزفولی از قالب متفاوت مستزاد برای این روایت استفاده کرده که به خوبی از عهده کار برآمده است. بخشهای آغازین این منظومه را با یکدیگر میخوانیم:
در خبر هست ز زهرای بتول اطهر دختر پیغمبر
نوربخشای مه و مهر و نجوم و اختر فلک شمس و قمر
که یکی روز مرا بود به حجله مسکن فارغ از رنج و محن
که شدی داخل در حجره رسول اطهر با جمالی انور
نظر افتاد مرا بر رخ آن لمعه نور به تجلّی از دور
کز شعاعش همه بگرفت مرا راه بصر ز فروغ منظر
آمد و جای بر آن حجله چو خورشید نمود پی راحت بِغنود
من به حیرت شدم از حالت آن نیکسیر چو در آن ساخت مقر
پس بفرمود که ای فاطمه بینم به تنم همه آثار الم
خیز و درپوش عبا بر تنم، ای جان پدر ساعتی در بستر
فاطمه گفت: مصون باد تنت از آفات! به تمام اوقات
باد محفوظ تو را جسم ز هر نقص و ضرر! به پناه داور (صص 52-53)
تعدادی از شاعران هم هستند که همزمان یک روایت را در چند قالب متفاوت به نظم درآوردهاند. مانند رجا زفرهای که در چهار قالب مثنوی، قصیده، مسمط مخمس و بحرطویل حدیث کسا را به نظم کشیده است. او از جمله شاعرانیست که در سرودههای خود، به روایت غیرمشهور حدیث کسا هم توجه داشته است؛ زیرا اغلب شاعران روایت مشهور را به نظم درآوردهاند. در ادامه بخشهایی از روایت غیرمشهور حدیث کسا را از زبان رجا زفرهای میخوانیم:
روایت به مجمع شده اینچنین که روزی رسول خدای مبین
بیامد سوی خانه فاطمه نشست اندر آن خانه بیواهمه
...چو بنمود احمد در آنجا نزول بیامد ز یاری برِ او بتول
حریره بیاورد نزد پدر نمود عرض، آن نخل دین را ثمر
که قربان جان تو جان جهان! حریره نما، ای پدر! نوش جان
پیمبر بفرمود بیگفتگو: علی را بخوان با دو فرزند او
که تا هر سه آیند در نزد من تو هم چارمینْشان شَوی بیمِحن
نشینیم هر پنجتن از وفا حریره تناول نماییم ما
مگر این ندانی که ما پنجتن چو یک روح هستیم در یک بدن!
روان گشت ز امر پدر، فاطمه بیاوردشان نزد احمد، همه
نشستند در نزد هم بالتّمام تناول نمودند با هم طعام
که ناگه به امر خدای جلیل رسید از سما حضرت جبرئیل
عیان دید جبریل، نور خدا تجلّی نموده است از پنج جا
بخوانْد آن زمان آیۀ اِنّما به نزد همان پنج آل عبا
نشانی به پاکی به پاکان رساند که او آیهای را ز تطهیر خواند
پس آنگه نبی، آن شه ارجمند عبا بر سر جملگی برفکند
علی با دو فرزند و اُمّ نسا اَبا احمد آن پنج زیر کسا
کسا بر سر جمله چون فرش شد گمان مسکن جمله در عرش شد (صص 13-15)
بعضی از شاعران هم مانند غفران گویا میخواستند روایت مشهور را به نظم درآوردند؛ اما ترتیبی که برای حضور پنجتن زیر کسا قائل شدهاند، با ترتیب معمول متفاوت است. این تغییر یا میتواند بهدلیل عدم آگاهی شاعر از اصل روایت باشد یا اینکه در تنگنای وزن و قافیه قرار گرفته و مجبور به تغییر ترتیب حضور پنجتن شده است.
ذکری کنم ز وقعه روشنگر کسا تا جان و دل بیابد از آن بهجت و صفا
زین قصّه قصد حق به تو افشای راز شد افسانه نیست تا شنوی از ره هوا
روزی رسول حق، سوی زهرا بشد به شوق در حجرهاش غنود و کشیده به سر عبا
آمد علی، شمیم نبی بر مشام یافت پرسید از بتول: رسد بویش از کجا؟
زهرا بدو نمود عبا و اَب از ادب مستأذنانه جُست علی با شه التقا
در این میان دو کودک نوباوه نبی یعنی جمال حق، حسنین، احسنالوری
وارد شدند خدمت جدّ بزرگوار جستند بوی گلشن وحدت در آن سرا
آن هر دو هم به زیر کسا جا گرفتهاند آوردهاند امر خدا را به جان بجا
زهرا هم آن زمان شده ملحق به جمع و نیز بُستان حق مزیّن از آن گلبن هدی (ص 63)
همانطور که پیشتر اشاره کردیم، حدیث کسا یک روایت تاریخی است. به همین دلیل شاعران در به نظم درآوردن آن از دیگر روایات مرتبط با پنجتن نیز سخن گفتهاند. به این صورت که در اغلب منظومهها زمانی که شاعر به خامس آل عبا میرسد و از ورود ایشان به کسا میگوید، گریزی هم به صحرای کربلا و واقعه عاشورا میزند و کلام خود را با آنچه در کربلا گذشته است، به اتمام میرساند. تعدادی هم پس از اتمام داستان، از نحوه شهادت هر یک از پنجتن سخن میگویند. مانند این شعر از جیحون یزدی:
عقل کل، سیّد کونین، رسول دو سرا
بین چه کردند بر او امّت بیشرم و حیا
دُر دندان ورا خَست ز کین، سنگ جفا
بست بر گردن او دشمن غدّار، عبا
در اُحد سنگ جفا جست به پیشانی او
زد که شد سرخ، رخ و چهره نورانی او
بنگر از بعد وفاتش که ز بیداد ستم
بر سر عترت وی دست ستم گشت عَلَم
پشت عرش از اَلَم باد مخالف شد خم
گشت از تیشه کین ریشه اسلام قلم
بضعه طاهرهاش فاطمه خیرالنسا
بعد وی گشت گرفتار به چنگال بلا
مجتبی را که بُدی حامل عرشش دربان
بین چهها دید در این دار جهان از عدوان!
خنجرش زد ز جفا خصم جفاجو بر ران
عاقبت از اثر زهر جفای دوران
وز نفاق فلک شعبدهبازِ کجگشت
پارههای جگرش ریخت فرو اندر طشت
هان! چه گویم منِ سرگشته ز احوال حسین
که زبان لال بوَد در صفت حال حسین
آه! از تشنگی بیحد اطفال حسین
داد! از سینه بشکسته پامال حسین
آه! از آن وقت که افتاد ز زین روی زمین
کز غمش زلزله گردید به گردون برین (گلستان سخن، صص293-294)
آنچه در بررسی این مجموعه کثیر از منظومه حدیث کسا به دست میآید، این است که شاعران از دیرباز تاکنون علاقه و ارادت خاصی به این روایت تاریخی داشتهاند و تلاش خود را کردهاند تا آن را به نظم درآورند. البته حدیث کسا تنها نمونه ژانر ادبی ترجمه منظوم نیست. روایات و دعاهای دیگری چون توسل، عاشورا، ندبه و... نیز در این سالها به نظم درآمدهاند و شاعران به دلیل علایق مذهبی، خود را ملزم به سرودن این منظومهها کردهاند. این الزام گاهی به لحاظ ادبی نتایج خوشایندی نداشته و باعث شده است که صرفاً اثری منظوم بدون ارزش و کیفیت ادبی لازم سروده شود؛ اما در مقابل اشعاری هم هستند که از قوت ادبی خوبی برخوردارند و میتوانند نُقل محافل مذهبی باشند.
یکی از پژوهشهایی که اخیراً درخصوص منظومههای حدیث کسا صورت گرفته، گردآوری این مجموعه به کوشش اینجانب با کمک تعدادی از دوستان و همکارانم در ادبپژوهی شیعی است. در این مجموعه کوشیدهایم تا علاوه بر انتخاب بر اساس ادبیت کلام، به همه جوانب ادبی و تاریخی منظومهها نیز توجه داشته باشیم. این اثر در حال حاضر در اواخر مرحله تألیف است و امید داریم که هرچه زودتر بتوانیم آن را به چاپ برسانیم.
منابع
آشفته دزفولی، محمّدباقر (1373). ضیاء المنیر الحسینیه، دزفول: سیّد عالمشاه.
رجا زفرهای، محمّدعلی (1341). گلچین رجا زفرهای، با سعی و کوشش محمّدحسن رجا زفرهای، اصفهان: چاپخانۀ ربانی.
غفرانیان، حسن (1368). دیوان غفران، بیجا: یگانه.
محمدی دولابی، حسن (1373). گلستان سخن، تهران: امیرکبیر.
طاهره کاظمی
پژوهشگر ادبیات شیعی
منبع: ایکنا
کلیدواژه: خبرگزاری قرآن حدیث کساء شاعران حضرت فاطمه قرآن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۹۰۰۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کمی مهربان باشیم (بررسی زندگی و آثار دکتر هروی)
به نام خداوند جان و خرد
کمی مهربان باشیم:
کمی مهربان باشیم؛ تا مصداق این بیت شعر گردیم:
نام نیک رفتگان ضایع مکن تا بماند نام نیکت پایدار
سعدی(درود خدا بر اوباد)
به گزارش جام جم آنلاین از گرگان استاد ایرانفر در ادامه گفتند ما نتوانستیم زحمات او را پاس بداریم و شان و جایگاه علمی و فرهنگی او را حفظ کنیم و خواستار توجه مسئولان فرهنگی استان شدند و در پایان صحبتش بنا گردید ایشان به یاری چند نیک اندیش دیگر عضو انجمن حافظ خوانی با روی هم گذاشتن مقداری پول، سنگ مزاری شایسته ای برای قبر دکتر حسینعلی هروی تهیه و بر مزارش نصب نمایند.
این سخنان که نگارنده را وادار نمود که به قبرستان امامزاده عبدالله رفته و قبر دکتر حسینعلی هروی را زیارت نماید و به بررسی زندگی و آثار او بپردازد، آنچه در زیر گزارش می شود، مروري بر زندگي و آثار دكتر«حسين علي هروي» این اندیشمند راستین گرگانی است. نگارنده امیدوار است که توانسته باشد به شایستگی ایشان را به دوستدارانش و علاقمندان ادب و فرهنگ ایران و به ویژه حضرت حاغظ بشناساند، و پیشنهاداتی که ارائه نموده توسط مسئولان امر جامه ی عمل پوشانده شود، تا شاید بتوانیم خدمتی کوچک به مردی بزرگ کرده باشیم.
سرمایه های راستین یک ملت، نه ذخائر فسیلی و زیرزمینی، نه کانی های ارزشمند، نه فلزات گرانبها، و نه اندوخته های پولی آنان است؛ بلکه سرمایه های راستین یک ملت، مردان و زنانی است که بی چشمداشت، عمر گرامی خود را در را پیشرفت دانش، فرهنگ و ادب گذراندند، تا دستاورد تلاش و کوشش صادقانه ی آنان چراغی باشد فروزان در راه تکامل تاریخ و تمدن کشور و تعالی همنوعانشان.
آنان در تنهایی، گمنامی و گاه تهیدستی و بی انتظار پاداش تلاش نمودند، و در زنده بودن خود و یا پس از مرگشان برای مجاهدت بی دریغ خود، توجه و تحسینی را از ما خواستار نبودند و نشدند. اما این ما هستیم که از یک سوی وظیفه ی انسانی داریم که تلاش و دستاوردشان که برای ما، فرّ و شکوه، پیشرفت و والایی و غرور ملی به دنبال داشته، ارج نهیم و ایشان را از گمنامی و تنهایی و سکوت رنج دهنده شان برهانیم و بخواهیم که غبار فراموشی و بی مهری خودمان ر ا از نام یادشان پاک کنیم، تا نامشان برای همیشه بلند مرتبه و یادشان پرآوازه و دستاورد یک عمر مجاهده ی آنها کاراتر گردد.
سرزمین گرگانزمین با پيشينه فرهنگي و تاريخي درخشان خود و لطف خدادادی تاكنون توانسته است اندیشمندان و دانشمندان بسیاری را بپروراند. بزرگانی که در روزگاران گذشته و نیز دوره معاصر به مانند ستارگان پر فروغي در گلستان فلسفه، علم و ادب، فرهنگ وتاریخ درخشیده اند، در اين زمينه ميتوان به شخصيتهايي همچون «سيدابوالقاسم ميرفندرسكي، خليل فلسفي، مختومقلي فراغي، مسيحالله ذبيحي، فخرالدين اسعد گرگاني، ميرداماد و دیگران اشاره كرد.
یکی از این شخصیت های فرهیخته عرصه ی دانش و ادب حسينعلي هروي گرگانی- نویسنده، مترجم، حافظ پژوه و شارح بزرگ معاصر استاد دانشگاه است.
حسينعلي هروي در سال۱۲۹۷ه.خ پا به عرصه هستی نهاد. وی فرزند ميرزا احمد خان معروف به بابا كه در محله سرپير گرگان زندگي ميكرد،بود پدربزرگ وی حبیب الله خان سررشته دار، عضو محکمه حقوق استرآباد و جد اعلایش، حاج شیخ عبدالصمد خان مقصودلو موقرالملک، همگی از چهره های سرشناس گرگان بودند. تحصيلات ابتدايي و دوره اول متوسطه را درگرگان به پايان برد و به دليل داير نبودن كلاسهاي دوره دوم متوسطه، براي ادامه تحصيلات به دانشسراي مقدماتي تهران رفت. وي از دانشسراي مقدماتي با كسب رتبه اول به دانشسراي عالي وارد و درجه ليسانس یا کارشناسی را در رشته زبان هاي خارجي كسب كرد. هروي در سال ۱۳۲۴به عنوان دبير زبان فرانسه در آموزش و پرورش شهرستان گرگان مشغول به كار شد كه پس از چند سال دبيري، كارمندي بانك و رياست فرهنگ در برخي نقاط از جمله شهرستان گناباد و استان خراسان براي ادامه تحصيلات به فرانسه رفت. وي در دوره دكتراي مدرسه عالي "السنه شرقي" دانشگاه پاريس نام نويسي كرد و موفق به اخذ درجه دكترا در رشته فرهنگ و تمدن اسلامي شد. پايان نامه دكتر حسين علي هروي نيز ترجمه خسرونامه يا گل و هرمز عطار بود كه آن را به زبان فرانسه برگرداند.
در مورد بخشي از زندگي دكتر هروي، محمد ايرانفر در مقالهاي ميگويد: هروي در سالهاي ۱۳۲۹تا ۱۳۴۴رييس دفتر استاد بديع الزمان فروزانفر و سپس دبير دانشكده معقول و منقول (الهيات) بوده است. دكتر هروي همچنين در دهه پنجاه با سيدابوالقاسم انجوي شيرازي، نعمت الله قاضي (شكيب)، دكتر شاه حسيني و چند نفر ديگر در بخش ادبي راديو ايران همكاري داشت. وي در سال ۱۳۴۸از سوي هيات منتخب دانشگاه تهران كه شامل دكتر منوچهر ستوده، دكتر ابوالقاسم اجتهادي و دكتر حسين گوئيلي بودند به مقام استادياري دانشگاه مفتخر شد. همكاري با بخش ادبي راديو ايران ، ترجمه فصولي از كتاب آناكارنينا از لئون تولستوي و ترجمه خوش زيستن در زندگي زناشويي تاليف آندره موروا ، داستايفسكي به روايت هانري تروآيا ، جلديازدهم تاريخ بزرگ جهان و زندگي نامه پوشكين اثر هانري تروايا از ديگر فعاليتهاي حسين علي هروي بودهاست.
ترجمه كتاب «فرهنگ البسه مسلمانان» تاليف رينجرت دزي از آثار برجسته دكتر هروي است. اين كتاب در نوع خود ماخذي نسبتا جامع بوده و در آن توضيح و شناخت انواع پوششها و جامههاي مسلمانان از صدر اسلام تا قرن نوزدهم ميلادي (سيزدهم هجري قمري) بيان شده است. کتاب فرهنگ البسه مسلمانان، در رشته ترجمه ادبی، برنده جایزه سلطنتی 1345 گردید. در اين زمينه شادروان مجتبي مينوي در مقدمه اين كتاب نوشته است: زحمت بسياري كه اقاي هروي در ترجمه اين كتاب و مفهوم كردن آن براي خوانندگان كشيدهاند قابل توصيف نيست. همچنين مقالات نوشته شده با عنوان بيسوادي در جهان، اسلام در جهان امروز، هنر اسلامي و مجموعه مقالاتي در مورد حافظ از ديگر آثار اين نويسنده و مترجم است. مهمترين و ماندگارترين اثر و بزرگترین عامل حسن شهرت دكتر هروي کتاب چهار جلدی «شرح غزلهای حافظ» است که پس از سالها تحقیق كه با مقدمهاي مبسوط به همت دكتر زهرا شادمان در سال هزار و سیصدو شصت و هفت منتشر شده است. کتاب ارزشمندی که هنوز جایگاه رفیعی در عرصه پژوهشهای حافظ شناسی دارد.بهاءالدين خرمشاهي حافظ پژوه نامدار معاصر دراين زمينه ميگويد: من خود شرح غزلهاي حافظ را ارج ميگزارم و آن را از بسياري از شروح سودمندتر مي دانم.
هروی با انتشار مقالات متعدد در نشریات معتبر به نقد کتب منتشره درخصوص دیوان خواجه حافظ می پرداخت امری که او را به چهره ای خاص در این زمینه مبدل کرده بود، مقالاتی که گهگاه رویه ای تند و طعنه آمیز به خود می گرفت و زمینه بروز مباحثات مختلف را فراهم می نمود، در بهار 1353 مقاله ای باعنوان «نقدی بر حافظ مسعود فرزاد» به طبع رسانید و سبب شد تا فرزاد نیز مقاله ای بی محابا در همان نشریه بنگارد. از دیگر مقالات انتقادی ایشان می توان به نقد دیوان حافظ، تصحیح ابوالقاسم انجوی شیرازی یا « سخنی از تصحیح جدید دیوان حافظ» در معرفی دیوان حافظ، تصحیح دکتر خانلری اشاره کرد. مباحثات وی اساتید دیگری چون دکتر اسلامی ندوشن، فتح الله مجتبایی و ایرج افشار را نیز مورد عنایت قرار داده است، روند این رویدادها موجب گردیده بود تا خود نیز به لحن مزاح در مقاله «چرا نه در کنار هم؟»( کیهان فرهنگی اسفند 1367) چنین بنگارد:« در کنگره حافظ شیراز مصاحبت استادى از دانشگاه اصفهان نصیبم شد.خوش سخن و لطیفه پرداز.روزى از من پرسید شرح حافظ شما چند جلد شده، گفتم چهار جلد.به همان لهجه ظریف اصفهانى گفت بگویید هشت جلد، چون با سابقهاى که من به مشاجرات قلمى شما در باب حافظ دارم باید منتظر نقد و نظرهاى بسیار باشید.»، سلسله مقالات وی در کتابی با عنوان «مقالات حافظ، دکتر حسینعلی هروی» توسط عنایت الله مجیدی به طبع رسیده است.
دكتر حسين علي هروي بر اثر ابتلا به بیماری ریوی در ششم اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۲در تهران درگذشت و بنا به وصيت خود به دلیل تعلق خاطر در دیار سرسبز و تاریخی اش- گرگان- به خاک سپرده شد، تا با خدمات فرهنگي و ادبي بسيار كه به جامعه ايران ارايه داد نامش براي هميشه به يادگار بماند.
شرف الدین خراسانی، شعر«ظلم مرگ» را در رثای او سروده که برخی ابیات آن از این قرار است:« دردا که مرگ یاران ما را ز هم جدا کرد / بر رفتگان ستم کرد بر ماندگان جفا کرد / دردا مگر ندانست در بند مهر اوئیم / آن رفته ای که ما را زود اینچنین رها کرد / آن رفته ای که عمری با حافظ آشنا بود / خلقی به او ثنا گفت، حافظ به او دعا کرد / چون زنده بودن او درد گران او گشت / او درد زندگی را با مرگ خود دوا کرد.»
با توجه به شخصیت ادبی- فرهنگی ارزشمند دكتر حسين علي هروي و در راستای گرامیداشت چهره های علمی،دینی و سیاسی و نیز الگو سازی آنان برای نسل امروز، چند پیشنهاد می شود امید می رود،که عملی شوند:
1-در تقویم استان، نام ابشان به عنوان یک چهره ماندگار(دینی،عرفانی و سیاسی) ثبت شود. و برنامه های پیش بینی شده را در همین روز انجام بدهند.
2-هرساله در روز در گذشتش،برنامه هایی برای گرامیداشت یاد و نامش برگزار شود.یکی از این برنامه ها می تواند با همکاری شهرستان سبزوار و باعنوان همایش شناخت اندیشه و خدمات دكتر حسين علي هروي برگزار شود.
3-قبر او را به نحو شایسته ایی بازسازی شود. و تصویری مناسب از ایشان بر قبر اوقراربدهند.( گمان می رود این کار ارزشمند توسط اعضای انجمن حافظ خوانی کانون جهاندیدگان گرگان در شرف انجام است) و اگر مقدور شد یادمانی نیز برای آرامگاه او ساخته شود.
5-نام دكتر حسين علي هروي را بر روی یکی از خیابان های شهرگرگان بگذارند.
6-تمهیداتی اندیشیده شود تا آثار فاخر این حافظ شناس بزرگ باز نشر شود و نیز در حد مقدوراتی مستندی از زندگی ایشان
ای که دستت میرسد کاری بکن پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
یارب الهامش به نیکویی بده وز بقای عمر برخوردار دار
سعدی(درود خدا بر اوباد)
علیرضا حصارنوی-باستان شناس و کارشناس ارشد فرهنگ و زبان های باستانی