متن و ترجمه کامل حدیث کساء
تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۰۱۳۸۵۸
حدیث کسا ، روایت داستانی است که در خانه ام سلمه رخ داد و امامان معصوم برای اثبات فضیلت خود از این حدیث استفاده میکردند. پیامبر بعد از نزول آیه تطهیر در خانه ام سلمه زیر چادری نشسته بودند و بعد تمام پنج تن آل عبا به خدمت پیامبر میآیند و زیر آن چادر مینشینند.
بِسَنَدٍ صَحیحٍ عَنْ جابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ الاَنْصاری عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ عَلَیهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ قالَ سَمِعْتُ فاطِمَةَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَیَّ اَبی رَسُولُ اللَّهِ فی بَعْضِ الْأَیَّامِ، فَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ، فَقُلْتُ عَلَیْکَ السَّلامُ قالَ اِنّی اَجِدُ فی بَدَنی ضُعْفاً، فَقُلْتُ لَهُ اُعیذُکَ بِاللَّهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ، فَقَالَ یا فاطِمَةُ ایتینی بِالْکِسآءِ الْیَمانی فَغَطّینی بِهِ، فَاَتَیْتُهُ بِالْکِسآءِ الْیَمانی فَغَطَّیْتُهُ بِهِ، وَصِرْتُ اَنْظُرُ اِلَیْهِ، وَاِذا وَجْهُهُ یَتَلَأْلَؤُ کَاَنَّهُ الْبَدْرُ فی لَیْلَةِ تَمامِهِ وَکَمالِهِبه
سندی صحیح از جابر بن عبداللّه انصاری روایت شده از فاطمه زهرا سلاماللّه علیها دختر رسول خدا صلیاللّه علیه وآله، جابر گوید شنیدم از فاطمه زهرا که فرمود: وارد شد بر من پدرم رسول خدا در بعضی از روزها و فرمود: سلام بر تو ای فاطمه در پاسخش گفتم: بر تو باد سلام فرمود: من در بدنم سستی و ضعفی احساس میکنم، گفتم: پناه میدهم تو را به خدا ای پدرجان از سستی و ضعف فرمود: ای فاطمه برایم کساء یمانی را بیاور و مرا بدان بپوشان من کساء یمانی را برایش آوردم و او را بدان پوشاندم و همچنان بدو مینگریستم و در آن حال چهرهاش همانند ماه شب چهارده میدرخشید
.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس ساعتی نگذشت که دیدم فرزندم حسن وارد شد و گفت سلام بر تو ای مادر گفتم: بر تو باد سلام ای نور دیدهام و میوه دلم گفت: مادرجان من در نزد تو بوی خوشی استشمام می کنم گویا بوی جدم رسول خدا است گفتم: آری همانا جد تو در زیر کساء است پس حسن بطرف کساء رفت و گفت: سلام بر تو ای جد بزرگوار ای رسول خدا آیا به من اذن میدهی که وارد شوم با تو در زیر کساء؟ فرمود: بر تو باد سلام ای فرزندم و ای صاحب حوض من اذنت دادم پس حسن با آن جناب به زیر کساء رفت.
فَما کانَتْ اِلاَّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِیَ الْحُسَیْنِ قَدْ اَقْبَلَ، وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّاهُ، فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدی وَیا قُرَّةَ عَیْنی وَثَمَرَةَ فُؤادی، فَقالَ لی یا اُمَّاهُ اِنّی اَشَمُّ عِنْدَکِ رآئِحَةً طَیِّبَةً، کَاَنَّها رآئِحَةُ جَدّی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّکَ وَاَخاکَ تَحْتَ الْکِسآءِ، فَدَنَی الْحُسَیْنُ نَحْوَ الْکِسآءِ، وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدَّاهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ، اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَکُونَ مَعَکُما تَحْتَ الْکِسآءِ، فَقالَ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدی وَیا شافِعَ اُمَّتی، قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ مَعَهُما تَحْتَ الْکِسآءِ
ساعتی نگذشت که فرزندم حسین وارد شد و گفت: سلام بر تو ای مادر گفتم: بر تو باد سلام ای فرزند من و ای نور دیدهام و میوه دلم فرمود: مادرجان من در نزد تو بوی خوشی استشمام میکنم گویا بوی جدم رسول خدا(ص) است گفتم آری همانا جد تو و برادرت در زیر کساء هستند حسین نزدیک کساء رفته گفت: سلام بر تو ای جد بزرگوار، سلام بر تو ای کسی که خدا او را برگزید آیا به من اذن میدهی که داخل شوم با شما در زیر کساء فرمود: و بر تو باد سلام ای فرزندم و ای شفاعتکننده امتم به تو اذن دادم پس او نیز با آن دو در زیر کساء وارد شد.
فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِکَ اَبُوالْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ اَبی طالِبٍ، وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَبَا الْحَسَنِ وَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ فَقالَ یا فاطِمَةُ اِنّی اَشَمُّ عِنْدَکِ رائِحَةً طَیِّبَةً کَاَنَّها رآئِحَةُ اَخی وَابْنِ عَمّی رَسُولِ اللَّهِ، فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ وَلَدَیْکَ تَحْتَ الْکِسآءِ، فَاَقْبَلَ عَلِیٌّ نَحْوَ الْکِسآءِ، وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللَّهِ، اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِسآءِ، قالَ لَهُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَخی یا وَصِیّی وَخَلیفَتی وَصاحِبَ لِوآئی، قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ عَلِیٌّ تَحْتَ الْکِسآءِ،
در این هنگام ابوالحسن علی بن ابیطالب وارد شد و فرمود سلام بر تو ای دختر رسول خدا گفتم: و بر تو باد سلام ای اباالحسن و ای امیرمؤمنان فرمود: ای فاطمه من بوی خوشی نزد تو استشمام میکنم گویا بوی برادرم و پسرعمویم رسول خدا است ؟ گفتم: آری این او است که با دو فرزندت در زیر کساء هستند پس علی نیز به طرف کساء رفت و گفت سلام بر تو ای رسول خدا آیا اذن میدهی که من نیز با شما در زیر کساء باشم رسول خدا به او فرمود: و بر تو باد سلام ای برادر من و ای وصی و خلیفه و پرچمدار من به تو اذن دادم پس علی نیز وارد در زیر کساء شد.
ثُمَّ اَتَیْتُ نَحْوَ الْکِسآءِ، وَقُلْتُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ، اَتَاْذَنُ لی اَن اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِسآءِ، قالَ وَعَلَیْکِ السَّلامُ یا بِنْتی وَیا بَضْعَتی قَدْ اَذِنْتُ لَکِ، فَدَخَلْتُ تَحْتَ الْکِسآءِ،
در این هنگام من نیز به طرف کساء رفتم و عرض کردم سلام بر تو ای پدرجان ای رسول خدا آیا به من هم اذن میدهی که با شما در زیر کساء باشم؟ فرمود: و بر تو باد سلام ای دخترم و ای پاره تنم به تو هم اذن دادم، پس من نیز به زیر کساء رفتم
فَلَمَّا اکْتَمَلْنا جَمیعاً تَحْتَ الْکِسآءِ، اَخَذَ اَبی رَسُولُ اللَّهِ بِطَرَفَیِ الْکِسآءِ، وَاَوْمَئَ بِیَدِهِ الْیُمْنی اِلَی السَّمآءِ، وَقالَ اَللَّهُمَّ اِنَ هؤُلاءِ اَهْلُ بَیْتی وَخآصَّتی وَحآمَّتی، لَحْمُهُمْ لَحْمی، وَدَمُهُمْ دَمی، یُؤْلِمُنی ما یُؤْلِمُهُمْ، وَیَحْزُنُنی ما یَحْزُنُهُمْ، اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ، وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُمْ، وَمُحِبٌّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ، اِنَّهُمْ مِنّی وَاَ نَا مِنْهُمْ، فَاجْعَلْ صَلَواتِکَ وَبَرَکاتِکَ وَرَحْمَتَکَ، وَغُفْرانَکَ وَرِضْوانَکَ عَلَیَّ وَعَلَیْهِمْ، وَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ، وَطَهِّرْهُمْ تَطْهیراً،
و چون همگی در زیر کساء جمع شدیم پدرم رسول خدا دو طرف کساء را گرفت و با دست راست به سوی آسمان اشاره کرد و فرمود: خدایا اینانند خاندان من و خواص و نزدیکانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است میآزارد مرا هرچه ایشان را بیازارد و به اندوه میاندازد مرا هرچه ایشان را به اندوه در آورد من در جنگم با هر که با ایشان بجنگد و در صلحم با هر که با ایشان در صلح است و دشمنم با هر کس که با ایشان دشمنی کند و دوستم با هر کس که ایشان را دوست دارد اینان از منند و من از ایشانم پس بفرست درودهای خود و برکتهایت و مهرت و آمرزشت و خوشنودیت را بر من و بر ایشان و دور کن از ایشان پلیدی را و پاکیزه شان کن به خوبی
فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا مَلائِکَتی وَیا سُکَّانَ سَمواتی، اِنّی ما خَلَقْتُ سَمآءً مَبْنِیَّةً، وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّةً، وَلا قَمَراً مُنیراً، وَلا شَمْساً مُضِیئَةً، وَلا فَلَکاً یَدُورُ، وَلا بَحْراً یَجْری، وَلا فُلْکاً یَسْری، اِلاَّ فی مَحَبَّةِ هؤُلاءِ الْخَمْسَةِ الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکِسآءِ، فَقالَ الْأَمینُ جِبْرآئیلُ یا رَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْکِسآءِ، فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ، هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها،
پس خدای عزوجل فرمود: ای فرشتگان من و ای ساکنان آسمانهایم براستی که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر به خاطر دوستی این پنج تن اینان که در زیر کسایند پس جبرئیل امین عرض کرد: پروردگارا کیانند در زیر کساء؟ خدای عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و رسالتند: آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش
فَقالَ جِبْرآئیلُ یا رَبِّ، اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَهْبِطَ اِلَی الْأَرْضِ لِأَکُونَ مَعَهُمْ سادِساً، فَقالَ اللَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَکَ، فَهَبَطَ الْأَمینُ جِبْرآئیلُ، وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللَّهِ، الْعَلِیُ الْأَعْلی یُقْرِئُکَ السَّلامَ، وَیَخُصُّکَ بِالتَّحِیَّةِ وَالْإِکْرامِ، وَیَقُولُ لَکَ وَعِزَّتی وَجَلالی اِنّی ما خَلَقْتُ سَمآءً مَبْنِیَّةً، وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّةً، وَلا قَمَراً مُنیراً، وَلا شَمْساً مُضیئَةً وَلا فَلَکاً یَدُورُ، وَلا بَحْراً یَجْری، وَلا فُلْکاً یَسْری، اِلاَّ لِأَجْلِکُمْ وَمَحَبَّتِکُمْ، وَقَدْ اَذِنَ لی اَنْ اَدْخُلَ مَعَکُمْ، فَهَلْ تَاْذَنُ لی یا رَسُولَ اللَّهِ، فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَمینَ وَحْیِ اللَّهِ، اِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَکَ، فَدَخَلَ جِبْرآئیلُ مَعَنا تَحْتَ الْکِسآءِ، فَقالَ لِأَبی اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحی اِلَیْکُمْ یَقُولُ: اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ، وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً،
جبرئیل عرض کرد: پروردگارا آیا به من هم اذن میدهی که به زمین فرود آیم تا ششمین آنها باشم خدا فرمود: آری به تو اذن دادم پس جبرئیل امین به زمین آمد و گفت: سلام بر تو ای رسول خدا، (پروردگار) علی اعلی سلامت میرساند و تو را به تحیت و اکرام مخصوص داشته و میفرماید: به عزت و جلالم سوگند که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر برای خاطر شما و محبت و دوستی شما و به من نیز اذن داده است که با شما در زیر کساء باشم پس آیا تو هم ای رسول خدا اذنم میدهی؟ رسول خدا(ص ) فرمود و بر تو باد سلام ای امین وحی خدا آری به تو هم اذن دادم پس جبرئیل با ما وارد در زیر کساء شد و به پدرم گفت: همانا خداوند بسوی شما وحی کرده و میفرماید: (حقیقت این است که خدا میخواهد پلیدی (و ناپاکی) را از شما خاندان ببرد و پاکیزه کند شما را پاکیزگی کامل)
فَقالَ عَلِیٌّ لِأَبی یا رَسُولَ اللَّهِ، اَخْبِرْنی ما لِجُلُوسِنا هذا تَحْتَ الْکِسآءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَ اللَّهِ؟ فَقالَ النَّبِیُّ وَالَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ نَبِیّاً، وَاصْطَفانی بِالرِّسالَةِ نَجِیّاً، ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الْأَرْضِ، وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَمُحِبّینا، اِلاَّ وَنَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلائِکَةُ، وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلی اَنْ یَتَفَرَّقُوا، فَقالَ عَلِیٌّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَفازَ شیعَتُنا وَرَبِّ الْکَعْبَةِ،
علی علیهالسلام به پدرم گفت: ای رسول خدا به من بگو این جلوس (و نشستن) ما در زیر کساء چه فضیلتی (و چه شرافتی) نزد خدا دارد؟ پیغمبر(ص ) فرمود: سوگند بدان خدائی که مرا به حق به پیامبری برانگیخت و به رسالت و نجات دادن (خلق) برگزید که ذکر نشود این خبر (و سرگذشت) ما در محفلی از محافل مردم زمین که در آن گروهی از شیعیان و دوستان ما باشند جز آنکه نازل شود بر ایشان رحمت (حق) و فرا گیرند ایشان را فرشتگان و برای آنها آمرزش خواهند تا آنگاه که از دور هم پراکنده شوند، علی (که این فضیلت را شنید) فرمود: با این ترتیب به خدا سوگند ما رستگار شدیم و سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند.
فَقالَ النَّبِیُّ ثانِیاً یا عَلِیُّ وَالَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ نَبِیّاً، وَاصْطَفانی بِالرِّسالَةِ نَجِیّاً، ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الْأَرْضِ، وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَمُحِبّینا، وَفیهِمْ مَهْمُومٌ اِلاَّ وَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ، وَلا مَغْمُومٌ اِلاَّ وَکَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ، وَلا طالِبُ حاجَةٍ اِلاَّ وَقَضَی اللّهُ حاجَتَهُ، فَقالَ عَلِیٌّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا، وَکَذلِکَ شیعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِی الدُّنْیا وَالْأخِرَةِ، وَرَبِّ الْکَعْبَةِ
دوباره پیغمبر فرمود: ای علی سوگند بدانکه مرا بحق به نبوت برانگیخت و به رسالت و نجات دادن (خلق) برگزید ذکر نشود این خبر (و سرگذشت) ما در محفلی از محافل مردم زمین که در آن گروهی از شیعیان و دوستان ما باشند و در میان آنها اندوهناکی باشد جز آنکه خدا اندوهش را برطرف کند و نه غمناکی جز آنکه خدا غمش را بگشاید و نه حاجتخواهی باشد جز آنکه خدا حاجتش را برآورد، علی گفت: بدین ترتیب به خدا سوگند ما کامیاب و سعادتمند شدیم و همچنین سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند.
منبع: پارس نیوز
کلیدواژه: حدیث کسا پیامبر حدیث کساء سلام بر تو ای رسول خدا آیا به من ال ح س ن وارد شد جز آنکه ی ر س ول رآئ ح ة نی ب ال فاط م ة هم اذن من نیز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۰۱۳۸۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سه راهکار طلایی برای انس کودکان قرن جدید با امام زمان (عج)
روز جمعه که میشود، حال و هوای خانه ما کمی متفاوتتر میشود، نه اینکه امروز، یک روز تعطیل است، بلکه به خاطر اینکه که این روز، خودش یک عید است، آن هم از نوع عید مهدوی، برای همین تلاش میکنیم تمام کارهای روز جمعهمان را بر مدار امام زمان بچینیم، البته فکر نکنید در این روز شرکت در دعای ندبه، نمازجمعه یا خواندن دعای سمات جزو ثابت برنامههای ما است.
اتفاقاً سعی میکنیم اینها را هم لحاظ کنیم، منتها آنچه روز جمعه ما را هیجانی میکند تنوع برنامهها است تا فرزندانم بهتر بتوانند با امام زمان (عج) مأنوس شوند، حال اگر شما هم جزو آن دسته از والدینی هستید که فکر و ذهنتان این شده است که چگونه ارتباطی میان فرزندتان با امام زمان (عج) ایجاد کنید، این گفتوگوی ما با نویسنده و کارشناس کودک و نوجوان مهدویت حجتالاسلام حسن محمودی را از دست ندهید، با ما همراه باشید تا در جریان راهکارهایی برای انس بیشتر کودکان با امام زمان (عج) قرار بگیرید:
پدر بودن امام زمان (عج) را این گونه برای کودکمان ملموس کنیم
از آنجایی که روز جمعه اکثر پدران در خانه هستند و این روز هم منتسب به امام زمان (عج) است، بچهها در چنین روزی باید محبت، با هم بودن، صمیمیت را با حضور پدرانشان حس کنند؛ یعنی به آنها بگویید به خاطر امام زمان (عج) است که این کارها مانند بازی کردن، بیرون رفتن، خرید کردن و ... را انجام میدهید.
حجتالاسلام محمودی میگوید که همان طور که در روایات امام را به عنوان پدری مهربان و دلسوز معرفی کردهاند، ما نیز باید این مسأله را برای کودک جا بیندازیم که امام زمان (عج) در حکم یک پدر مهربان است، ولو اینکه ما او را نمیبینیم، مانند وقتی که پدر در مسافرت است و ما او را نمیبینیم، ولی پدر بودنش هست و تمام نمیشود.
جواب سلام امام زمان (عج) در زندگی ما میآید
او میافزاید همانطور که انسان باید به پدرش سلام کند، ما نیز باید به امام سلام کنیم، حالا با الفاظ مختلف به بچهها یاد دهیم که بابا جان هر روز که از خواب بلند میشوی، اولین کاری که میکنی به امام زمان (عج) سلام بده، چون امام (عج) از سلام ما با خبر میشود و میشنود، پس حتماً جواب میدهد، چون جواب سلام واجب است. حالا اگر ما جواب سلام را نمیشنویم، اشکالی ندارد، اما جواب سلام امام در زندگی ما میآید.
گام اولی که باید در این رابطه برداریم این است که جلوههای محبت امام مهدی (عج) را به فرزندان بگوییم، اینکه «امام عاشق او است»، «امام دوستدار او است» و «بیش از همه به او علاقه دارد».
رابطه هدیه و جلب محبت
این کارشناس مهدویت با تأکید بر سلام کردن روزانه به امام عصر (عج) میگوید همین یک راهکار اساسی برای پدران و مادران است که جواب سلام امام زمان (عج) بدرقه راه زندگی فرزندشان از دوران کودکی شود. مطمئناً چنین فرزندی در یک مسیر درستی تربیت خواهد شد. دومین راهکار در این زمینه دادن هدیه است. برای اینکه محبت یک نفر را بیشتر حس کنیم و آن محبت برای ما ملموس شود، ما باید به او هدیه بدهیم.
او ادامه میدهد در روایت از پیامبر اکرم (ص) آمده است که «تَهادَوا تَحابُّوا، تَهادُوا فإنَّها تَذهَبُ بِالضَّغائنِ» به همدیگر هدیه بدهید تا رابطهتان با همدیگر قویتر شود، پس بیاییم به امام هدیه بدهیم، در سیره اهل بیت (ع) نقل شده که بعضی از شیعیان به امام زمانشان هدیه میدادند، امام آن هدیه را به شکل بهتری بر میگرداندند، حال ما چه هدیهای میتوانیم به امام زمان بدهیم؟ بیاییم به فرزندانمان یاد دهیم که مثلاً یک صلوات بفرستند و ثواب آن صلوات را هدیه به امام مهدی (عج) کنند، یعنی برای کودکمان تبیین کنیم که صلوات فرستادن ثواب دارد و خدا از این کار خوشش میآید، ما نیز این ثواب را میتوانیم به امام هدیه دهیم.
دعایی که امام زمان (عج) در حق کودکمان میکنند
شاید در اینجا برای شما این سؤال پیش بیاید، امام زمان (عج) چه هدیهای در حق کودکمان میدهند، آن هدیه میتواند دعایی باشد که امام عصر (عج) در حق کودک ما کنند یا به اصطلاح یک خیری از جانب امام (عج) به او میرسد ولو ملموس نباشد.
نمونه چنین موضوعی را در سیره امام کاظم (ع) دیده شده که شخصی به امام (ع) گفت وقتی قرآن میخوانم ثوابش را به شما هدیه میدهم، این کار چه فایدهای دارد؟ امام کاظم (ع) فرمودند تو با این کارت روز قیامت در بهشت کنار ما هستی؛ یعنی این مسأله نشان میدهد که هدیه به شدت رابطه ما را با امام تقویت میکند.
همچنین وقتی فرزندمان کمی بزرگتر شد، به او یاد بدهیم ۲ رکعت نماز بخواند و ثواب آن را به امام زمان (عج) هدیه دهد، زیرا هدیه رابطه را قوی میکند.
با همان لهجه کودکیات با امام زمان (عج) سخن بگو
حجتالاسلام محمودی از سومین راهکار طلایی انس کودک با امام زمان سخن به میان میآورد و میگوید ببینید وقتی با پدرتان حرف میزنید، رابطهتان با پدرتان قویتر میشود و پدرتان بیشتر شما را دوست دارد، بنابراین انسان باید با امام زمان (عج) حرف بزند، پس بیاییم به فرزندانمان یاد دهیم که بعضی وقتها خیلی کوتاه، یک دقیقه، دو دقیقه با امام زمان حرف بزنند، آن هم با زبان و لهجه خودشان! امام، چون امام است، حرف ما را میشنود و خوشحال میشود که میبینید شیعیان با او حرف میزنند؛ و در آخر، در این دوران ظهور یادمان باشد که از همین دوران کودکی فرزندمان حب امام (عج) را در دلش بپرورانیم تا ما نیز مفتخر به تربیت سربازان امام زمان (عج) شویم.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی